-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن چنان ذاتی نهان اندر صفت پیدا بود جامع ذات و صفاتش نزد ما اسما بود
2 ز آفتاب حسن او عالم منور شد تمام همچنان روشن بود مجموع عالم تا بود
3 نزد ما موج و حباب و قطره و دریا یکیست بحر می داند که او با ما درین دریا بود
4 ما چنین تشنه به هر سو می دویم از بهر آب ای عجب آبی که ما جوئیم عین ما بود
5 آن یکی در هر یکی کرده تجلی لاجرم هر یکی در ذات خود یکتای بی همتا بود
6 فی المثل یک دایره این شکل عالم فرض کن حق محیط و نقطه روح و دایره اشیا بود
7 مجلس عشقست و سید مست و ساقی در حضور جنت است و هم لقاگر بایدت اینجا بود