- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی نیاز ما همه دم بر زمین بود هر کو نیازمند بتان شد چنین بود
2 در خاک کشتگان غم از داغ حسرتت صد دوزخ نهفته بزیر زمین بود
3 ای بحر نسبت تو کجا اشک ما کجا مارا هزار همچو تو در آستین بود
4 دل خوشه چین خرمن حسنت چو شد مرنج در خرمنی چنین چه غم از خوشه چین بود
5 آن مدعی بود که ز شمشیر دم زند شمشیر اهل دل نفس آتشین بود
6 کشتی بصد هزار غمم وین هم اندک است ما را نوقع از کرمت بیش ازین بود
7 اهلی کمال اوست که در مهر دوست سوخت آری کمال مهر و محبت همین بود