-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر ما سخن سرد عزیزان نه گران بود کان بر دل ما، چون نفس شیشه گران بود
2 دشنام به جان منت، ازین منفعلم من کآزار منش، باعث تصدیع زبان بود
3 دیگر نتواند بلب آورد فغانم یاد خوش آن روز، که درد تو جوان بود
4 از عمر چه دیدیم، بجز فوت جوانی زیبا گل این باغ، همین رنگ خزان بود
5 ز آن عمر رسانید مرا زود به پیری کاین ابلق سرکش ز نفس گرم عنان بود
6 از گلشن ایام، ز دم سردی پیری در دست ز آیینه مرا برگ خزان بود
7 واعظ نه عبث جان ببها داد سخن را هر معنی آن جوهری ارزنده به جان بود