چنان از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 231

ایرانشان ابن ابی الخیر

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

چنان بود یک روز کز مرز چین

1 چنان بود یک روز کز مرز چین ز فرزانه پنجاه مرد گزین

2 خروشان به درگاه شاه آمدند ستمدیدگان دادخواه آمدند

3 که زنهار، شاها، به فریادرس که جز تو نداریم فریادرس

4 جهان پاک کردی ز ضحاکیان به نیروی یزدان و فرّ کیان

5 ز داد تو آباد شد هند و روم نمانده ست ویران یک انگشت بوم

6 زمین را تو آباد کردی به گرز تو کردی به هر جای تابنده برز

7 ز تیغ تو پنهان ستم در جهان ز داد تو بدخواه یکسر نهان

8 جهان اندر آسانی و ما به رنج نه فرزند ماند و نه کاخ و نه گنج

9 گرازی نشسته ست بر تخت چین به رنج اندر از دست او آن زمین

10 درم دارِ آن مرز درویش گشت ستمکار و بدخو و بدکیش گشت

11 نخواند همی خویشتن جز خدای تو مپسند از وی شه پاکرای

عکس نوشته
کامنت
comment