امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

بس بود اینکه سوی خود از امیرخسرو دهلوی غزل 63

غزل 63 ام از 2198 غزلیات

بس بود اینکه سوی خود راه دهی نسیم را

1 بس بود اینکه سوی خود راه دهی نسیم را چشم زد خسان مکن عارض همچو سیم را

2 ما و نسیم صبحدم بوی تو و هلاک جان نیست امید زیستن سوخته جحیم را

3 من به هوای یک سخن، تو همه تلخ بر زبان چند نمک پراکنی این جگر دو نیم را

4 تو چو بهشت در نهان، ما و دلی و سوزشی دوزخی از کجا خورد مائده نعیم را

5 من نه به خود شدم چنین شهره کویها، ولی شد رخ نیکوان بلا عقل و دل سلیم را

6 شیفته رخ بتان باز کی آید از سخن مست به گوش کی کند کن مکن حکیم را

7 عشق چو مرد را برد موی کشان به میکده موی سفید ننگرد پیر سیه گلیم را

8 چون به خم شراب در غرقه بماند چون منی هم ز شراب غسل ده دردکش قدیم را

9 قصه خسرو از درون گر به غزل برون دمد دشنه سینه ها کند زمزمه ندیم را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بس بود اینکه سوی خود راه دهی نسیم را

شاعر شعر بس بود اینکه سوی خود راه دهی نسیم را چه کسی است ؟

شاعر شعر بس بود اینکه سوی خود راه دهی نسیم را امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر بس بود اینکه سوی خود راه دهی نسیم را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بس بود اینکه سوی خود راه دهی نسیم را چیست ؟

قالب شعر بس بود اینکه سوی خود راه دهی نسیم را غزل است

مضمون اصلی شعر بس بود اینکه سوی خود راه دهی نسیم را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.