جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بود از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 38

مثنوی معنوی 38 ام از 6329 دفتر ششم

بود کمپیری نودساله کلان

1 بود کمپیری نودساله کلان پر تشنج روی و رنگش زعفران

2 چون سر سفره رخ او توی توی لیک در وی بود مانده عشق شوی

3 ریخت دندانهاش و مو چون شیر شد قد کمان و هر حسش تغییر شد

4 عشق شوی و شهوت و حرصش تمام عشق صید و پاره‌پاره گشته دام

5 مرغ بی‌هنگام و راه بی‌رهی آتشی پر در بن دیگ تهی

6 عاشق میدان و اسپ و پای نی عاشق زمر و لب و سرنای نی

7 حرص در پیری جهودان را مباد ای شقیی که خداش این حرص داد

8 ریخت دندانهای سگ چون پیر شد ترک مردم کرد و سرگین‌گیر شد

9 این سگان شصت ساله را نگر هر دمی دندان سگشان تیزتر

10 پیر سگ را ریخت پشم از پوستین این سگان پیر اطلس‌پوش بین

11 عشقشان و حرصشان در فرج و زر دم به دم چون نسل سگ بین بیشتر

12 این چنین عمری که مایهٔ دوزخ است مر قصابان غضب را مسلخ است

13 چون بگویندش که عمر تو دراز می‌شود دلخوش دهانش از خنده باز

14 این چنین نفرین دعا پندارد او چشم نگشاید سری بر نارد او

15 گر بدیدی یک سر موی از معاد اوش گفتی این چنین عمر تو باد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بود کمپیری نودساله کلان

شاعر شعر بود کمپیری نودساله کلان چه کسی است ؟

شاعر شعر بود کمپیری نودساله کلان جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بود کمپیری نودساله کلان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بود کمپیری نودساله کلان چیست ؟

قالب شعر بود کمپیری نودساله کلان مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر بود کمپیری نودساله کلان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر