- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی کز زلف تو عالم چو شب بود سر مویی نه طالب نه طلب بود
2 جهانی بود در عین عدم غرق نه اسم حزن و نه اسم طرب بود
3 چنان در هیچ پنهان بود عالم که نه زین نام و نه زان یک لقب بود
4 بتافت از زلف آن روی چو خورشید که گفت آن جایگه هرگز که شب بود
5 نگارستان رویت جلوهای کرد جهان گفتی که دایم بر عجب بود
6 همی تا لعل سیرابت نمودی جهانی خلق تشنه خشکلب بود
7 بتا تا چشم چون نرگس گشادی همه آفاق پر شور و شغب بود
8 همی تا حلقهای در زلف دادی سر مردان کامل در کنب بود
9 چو از حد میبشد گستاخی خلق مگر اینجایگه جای ادب بود
10 خیال نار و نور افتاده در راه حجاب و کشف جانها زین سبب بود
11 درین وادی دل عطار را هیچ نه نامی بود هرگز نه نسب بود