مرا ذکر تو با این کهنگی‌ها از واعظ قزوینی غزل 270

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

مرا ذکر تو با این کهنگی‌ها تازه می‌سازد

1 مرا ذکر تو با این کهنگی‌ها تازه می‌سازد ز هم پاشیده اوراق مرا شیرازه می‌سازد

2 ره سرگشتگی دیگر آید پیش، عاشق را چو تار وقت و ساعت، تا نفس را تازه می‌سازد

3 عمارت‌های ابنای زمان مهمان چه می‌داند؟ که اول خواجه قفل و، آنگهی دروازه می‌سازد

4 ز کار زاهد ناقص عمل، یک شعبه این باشد که هر گوشه مقامی از پی آوازه می‌سازد

5 دمی از دست رد عیب‌جویان، کهنه می‌گردد فقیر بی‌نوایی گر قبایی تازه می‌سازد

6 بود وقت جدایی از نفس این جسم را دیگر کجا این نسخه پوسیده با شیرازه می‌سازد؟

7 جوانی می‌خرامد، می‌رود از ما به آیینی که ما را کهنه، داغ خویشتن را تازه می‌سازد

8 چنین دلکش از آن رو گشته معنی‌های رنگینش که فکر واعظ از خون جگرشان غازه می‌سازد

عکس نوشته
کامنت
comment