-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آب شد پیش لبت قند چو تر کردیمش دم زد از روی تو آیینه نظر کردیمش
2 اشک رازِ دل غم دیده به مردم می گفت بود نامحرم از این خانه به در کردیمش
3 تا دگر پیش رخت خیره نخندد گل سرخ در چمن دوش به یک خنده دگر کردیمش
4 چشمت از حال دل بی خبران واقف نیست گرچه از حال دل خویش خبر کردیمش
5 شب چو شد رنجه به دشنام خیالی سگ او ما به اخلاص دعاهای سحر کردیمش