مرا تصور وصلت خیال باطل از اهلی شیرازی غزل 716

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

مرا تصور وصلت خیال باطل بود

1 مرا تصور وصلت خیال باطل بود بجز تصور باطل دگر چه حاصل بود

2 غم تو در دل من صد هزار عقده فکند اجل گشود گره ورنه کار مشکل بود

3 نسیم عشق اگر پرده در شد ای غنچه چو گل بجلوه گری هم دل تو مایل بود

4 بیک نظر ز رخت شد خراب ناصح من طبیب درد من از حال خویش غافل بود

5 نگار قبله جان بود و مدعی نشناخت سجود قبله جان کرد هرکه مقبل بود

6 بسوخت روز سیاهم کجا شد آن شبها که شمع روی تو ما را چراغ محفل بود

7 رسید درد تو اهلی ز عشق او جایی که با وجود تو مجنون حریف عاقل بود

عکس نوشته
کامنت
comment