- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در عهد ماست بسکه دل شادمان غریب از گل تبسم است درین گلستان غریب
2 هر سو دود، نبیند یک طبع آشنا کافر مباد همچو سخن در جهان غریب
3 یک تن نیافتیم که فهمد زبان ما هم شهری اند مردم و، ما در میان غریب
4 بر لوح خاک گشته بخط غبار ثبت نبود علو تیر ز افتادگان غریب
5 دنیای کج روش، نبود جای راستان پیوستن خدنگ، بود بر کمان غریب
6 واعظ بگوش مردم دنیاست وعظ تو چون در دیار کفر، صدای اذان غریب