بیم است که سودایت دیوانه از امیرخسرو دهلوی غزل 6

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

بیم است که سودایت دیوانه کند ما را

1 بیم است که سودایت دیوانه کند ما را در شهر به بدنامی افسانه کند ما را

2 بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را

3 در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را

4 زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را

5 زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم مشاطه به جای مو در شانه کند ما را

6 من می زده دوشم شاید که خیال تو امروز به یک ساغر مستانه کند ما را

7 چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو بر آتش روی تو پروانه کند ما را

عکس نوشته
کامنت
comment