امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

مرا دردیست اندر دل که از امیرخسرو دهلوی غزل 3

غزل 3 ام از 2198 غزلیات

مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا

1 مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا من و دردت، چو تو درمان نمی خواهی دل ما را

2 منم امروز، و صحرایی و آب ناخوش از دیده چو مجنون آب خوش هرگز ندادی وحش صحرا را

3 شبت خوش باد و خواب مستیت سلطان و من هم خوش شبی گر چه نیاری یاد بیداران شبها را

4 ز عشق ننهد کس که بهر غرقه کردن عیب نتوان کرد دریا را

5 بمیرند و برون ندهند مشتاقان دم حسرت کله ناگه مبادا کج شود آن سرو بالا را

6 به نومیدی به سر شد روزگار من که یک روزی عنان گیری نکرد امید، هم عمر روان ما را

7 مزن لاف صبوری خسروا در عشق کاین صرصر به رقص آرد چو نفخ صور، کوه پای بر جا را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا

شاعر شعر مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا چه کسی است ؟

شاعر شعر مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا چیست ؟

قالب شعر مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا غزل است

مضمون اصلی شعر مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر