- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میرود فکر جهانم، که ز کار اندازد مگر این بار ز دوشم غم یار اندازد
2 دل که بی عشق شد، از رحمت حق دور شود مرده را موجه دریا، بکنار اندازد
3 نتوانم نفسی زنده بمانم بی او اگر آن شعله بدورم چو شرار اندازد
4 کار خورشید جهانتاب کند با شبنم بر سر آن سایه که نخل قد یار اندازد
5 نیست آسایش تن، در سفر رفتن دل عشق را قافله یی نیست که بار اندازد
6 دل سیه مست جوانی شده واعظ، شاید صبح پیریش ازین می بخمار اندازد!