- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نظر ز روی تو خورشید بر نمی گیرد فلک به پیش تو نام قمر نمی گیرد
2 به زیر پات چو گل می کند درم ریزی بنفشه می چند و سرو برنمی گیرد
3 کسی که بر لب و خال تو می نهد انگشت کدام نکته که او بر شکر نمی گیرد
4 چنین که از لب تو می چکد شکر، عجب است که آن دو لعل تو بر یکدگر نمی گیرد
5 صدف چو غره بدین شد که من دهان توام چرا دهان قدری تنگ تر نمی گیرد
6 به آه خسرو بیدل حواله باید کرد به عالم آتش عشق تو در نمی گیرد