تا نشد چون نافه خون، دل از اهلی شیرازی غزل 283

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

تا نشد چون نافه خون، دل بوی دلجویی نیافت

1 تا نشد چون نافه خون، دل بوی دلجویی نیافت جز جگر خونی ازین وادی کسی بویی نیافت

2 هر سیه مستی که گفت اوصاف گل در روی تو پیش رویت جز بعذر بیخودی بویی نیافت

3 گرچه سیب آن ز نخ گوید سخن با آدمی جز زنخدانت کسی سیب سخنکویی نیافت

4 آنکه در اسرار پنهان موشکافی می نمود تا دهانت در سخن نامد سر مویی نیافت

5 گرچه اهلی در وفاداری سگ خوبان بود تا نشد بی خان و مان جابر سر کویی نیافت

6 مهربان با دشمنان با دوستان نامهربان مهربانی حق آن نامهربان بی وفاست

7 بنده حسنم دگر دربند چیزی نیستم همچو اهلی عاشق آزاده در عالم کجاست

عکس نوشته
کامنت
comment