1 پروانه تر از شمع روشن طلبد موسی ز چراغ نخل ایمن طلبد
2 نقد تو برون ز گنج دل نیست ولی از دل طلبم من و دل از من طلبد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 از لطف اگرچه با سگ خویشت عجب خوش است من کیستم که با تو نشینم ادب خوش است
2 گر کعبه وصال تو نتوان بسعی یافت ننشینم از طلب که درین ره طلب خوش است
1 سرو من تا چو مه از خانه زین گشت بلند آفتابی دگر از روی زمین گشت بلند
2 برحذر باش دلازان بت خونخواره که باز رنگش افروخت می و چین جبین گشت بلند
1 خونم به جور تیغ تو در گردن خودست هر کس با تو دوست بود دشمن خودست
2 مستانه سرو ناز تو ره میرود مگر سرمست جلوه ای خرامیدن خودست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به