از دل رفته از جلال الدین محمد مولوی غزل 834

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

از دل رفته نشان می‌آید

1 از دل رفته نشان می‌آید بوی آن جان و جهان می‌آید

2 نعره و غلغله آن مستان آشکارا و نهان می‌آید

3 گوهر از هر طرفی می‌تابد پای کوبان سوی جان می‌آید

4 از در مشعله داران فلک آتش دل به دهان می‌آید

5 جان پروانه میان می‌بندد شمع روشن به میان می‌آید

6 آفتابی که ز ما پنهان بود سوی ما نورفشان می‌آید

7 تیر از غیب اگر پران نیست پس چرا بانگ کمان می‌آید

عکس نوشته
کامنت
comment