آمد آن شادی جان بر از امیرخسرو دهلوی غزل 1866

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

آمد آن شادی جان بر ما دی

1 آمد آن شادی جان بر ما دی شادی افزود مرا بر شادی

2 پایش افتادم و لب بگرفتم گفت، بگذار، کجا افتادی؟

3 گفتم آن کردم، چون باد صبا از دل غنچه گره نگشادی

4 سرو در آرزوی بندگیت گله ها می کند از آزادی

5 یاد داری که از این پیش ز لطف باده بر یاد خودم می دادی

6 کرد بیداد تو بر خسرو جور نستد دارویی از بیدادی

عکس نوشته
کامنت
comment