1 بدان رسید که بر ما بزنده بودن ما خدای وار همی منتی نهد هر خس
1 از شرب مدام و لاف مشرب توبه وز عشق بتان سیم غبغب توبه
2 دل در هوس شراب و بر لب توبه زین توبهٔ نادرست یارب توبه
1 فغان ز دست ستمهای گنبد دوار فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
2 چه اعتبار بر این اختران نامعلوم چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
1 گفتم همی چه گوئی ای هیز گلخنی گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی
2 گفتم یکی که مسجدیم چون نه غرمنم گفتا تو نیز هم نه چنین پیر زاهدی