1 ایسرو روان که خوشتری از جانم در تاب مشو اگر گلت میخوانم
2 گل گویم و یاد رویت آرم ورنه من قدر تو و قیمت گل میدانم
1 یکره چو غنچه خنده زنان بین بسوی ما باشد که بشکفد گل دولت بروی ما
2 ای نوبهار جان مگر از ابر رحمتت رنگی برآورد چمن آرزوی ما
1 بهل حکایت شیرین بکوهکن مارا چراغ مرده چه پرتو دهد دل مارا
2 رخ تو زنده کند مرده وین عجب نبود چه کم رمعجز عیساست روی زیبا را
1 تا روز حشر کم نشود سوز داغ ما هرگز بیمن عشق نمیرد چراغ ما
2 مست فراغتیم باقبال می فروش خلوت نشین بخواب نه بیند فراغ ما