-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایا نسیم صبا با وزیر داخله گوی که ای فکنده به گیتی ز دانش آوازه
2 از آن پس که پراکنده گشت دفتر ملک ز فکر روشن پاک تو یافت شیرازه
3 رهی به بارگهت قطعه ای فرستادم که یافت روی عروس سخن،از آن غازه
4 برای پاسخ آن قطعه دیرگاهی شد که تو به غفلتی ای خواجه، من به خمیازه
5 کنون به علت تأخیر آن جواب مرا رسیده است به خاطر حکایتی تازه
6 گمان مکن که رهی نیزه را نموده شلال که سیم و زر برد از همتت به اندازه
7 ولی ز لطف تو خواهم سوارکاری گشت که رام باشد چون بر بلوچ جمازه
8 دلت خزانه سر باد و سینه گنج گهر تن عدوت بدار و سرش به دروازه