1 ایا خجسته دبیری که کلک مشکینت سواد مقله بن مقله گشت در توقیع

2 رهین طبع بلیغت فرزدق است و جریر غلام کلک رشیقت حریری است و بدیع

3 رفیعتر ز تو در روزگار نشناسم که هم برتبه رفیعی و هم بنام رفیع

4 مرا که گوش ز گفتار ناکسان کر بود شده است درگه اصغای گفته تو سمیع

5 خلیل احمد ای کاش زنده بود امروز ز فکرت تو بیاموخت صنعت تقطیع

6 تو را عروضی و شاعر همی توان گفتن نه آن کسی که نداند مدید را ز سریع

7 نسیم خوی تو در مرغزار فضل و هنر همان کند که به بستان نسیم فصل ربیع

8 ازین سپس به بهشتت همی کنم تعبیر که هم بطبع لطیفی و هم به قلب وسیع

9 ایا سپهر فصاحت ایا جهان کمال که علم و فضل و هنر خاصه تو شد به جمیع

10 بدین دو بیت برای بروز مهر درون بر آمدم به مقام جسارت و تصدیع

11 چو بالبداهه سرودم روا مدار که خصم ز عیب جوئی بر شعر من کند تقریع

12 به بنده وعده الماس کرده بودی و کرد تسامح تو به کامم شراب سم نقیع

13 روا مدار که من بنده در جهان گردم شهید غصه الماس چون شهید بقیع