جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

عقل از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 88

مثنوی معنوی 88 ام از 6329 دفتر چهارم

عقل می‌گفتش حماقت با توست

1 عقل می‌گفتش حماقت با توست با حماقت عقل را آید شکست

2 عقل را باشد وفای عهدها تو نداری عقل رو ای خربها

3 عقل را یاد آید از پیمان خود پردهٔ نسیان بدراند خرد

4 چونک عقلت نیست نسیان میر تست دشمن و باطل کن تدبیر تست

5 از کمی عقل پروانهٔ خسیس یاد نارد ز آتش و سوز و حسیس

6 چونک پرش سوخت توبه می‌کند آز و نسیانش بر آتش می‌زند

7 ضبط و درک و حافظی و یادداشت عقل را باشد که عقل آن را فراشت

8 چونک گوهر نیست تابش چون بود چون مذکر نیست ایابش چون بود

9 این تمنی هم ز بی‌عقلی اوست که نبیند کان حماقت را چه خوست

10 آن ندامت از نتیجهٔ رنج بود نه ز عقل روشن چون گنج بود

11 چونک شد رنج آن ندامت شد عدم می‌نیرزد خاک آن توبه و ندم

12 آن ندم از ظلمت غم بست بار پس کلام اللیل یمحوه النهار

13 چون برفت آن ظلمت غم گشت خوش هم رود از دل نتیجه و زاده‌اش

14 می‌کند او توبه و پیر خرد بانگ لو ردوا لعادوا می‌زند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عقل می‌گفتش حماقت با توست

شاعر شعر عقل می‌گفتش حماقت با توست چه کسی است ؟

شاعر شعر عقل می‌گفتش حماقت با توست جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر عقل می‌گفتش حماقت با توست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر عقل می‌گفتش حماقت با توست چیست ؟

قالب شعر عقل می‌گفتش حماقت با توست مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر عقل می‌گفتش حماقت با توست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی