-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عقل در کوی عشق سرگشته چون گدائیست در به در گشته
2 خبری یافته ز میخانه زان خبر مست و بی خبر گشته
3 دیده نقش خیال او دیده آب از آن روش در نظر گشته
4 همچو پرگار گرد نقطهٔ دل سالها جان ما به سر گشته
5 از می و جام با خبر باشد هر که چون ما به بحر و بر گشته
6 ساغر می مدام می نوشتم لاجرم حال ما دگر گشته
7 هر که گشته غلام سید ما در همه جای معتبر گشته