- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عقل گرچه رئیس این دل ماست عشق شاه است و این رئیس گداست
2 عشق بر تخت دل نشسته به ذوق این چنین پادشاه و تخت کجاست
3 جسم و جان هرچه هست آن ویست ملک الملک و مالک دو سراست
4 بحر و موج و حباب و جو آبند لاجرم هر چه باشد آن از ماست
5 بر سر کوی او کسی بنشست که چو ما از سر همه برخاست
6 آفتابست و ماه خوانندش نور چشمست و در نظر پیداست
7 عشق بالاش در بلام انداخت خوش بلائی بود کزان بالاست
8 هر که سودای زلف او دارد سر او هم چو دیگ پر سوداست
9 نعمت الله برای اهل دلان مجلس عاشقانه ای آراست