- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دگر بجای رخ ساده، لوح ساده بس است ز خجلتت، بکف آیینه جام باده بس است
2 کمان جور، بآذار خلق زه بستن کنون گذشته، خدنگ قدت کباده بس است
3 بدعوی سخن و دلبستگی بجهان لب گشاده چه حاجت؟ درگشاده بس است
4 گذاشتن ز هوس، عمر خویش بر سر مال کشیدن این همه نقصان پی زیاده بس است
5 قدم برون منه از راه راستی واعظ که این ترا به دیار نجات، جاده بس است