مجنون عشق را هوس تخت و تاج از اهلی شیرازی غزل 186

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

مجنون عشق را هوس تخت و تاج نیست

1 مجنون عشق را هوس تخت و تاج نیست اورا که عقل نیست بهیچ احتیاج نیست

2 گیتی نما چه حاجت؟ اگر جم بصیرتی آیینه یی به ازمی و جام زجاج نیست

3 هر کس که بود از هنر خود رواج یافت کار محبت است که هیچش رواج نیست

4 هان ای حکیم زحمت مجنون چه میدهی داغ ستاره سوختگی را علاج نیست

5 اهلی، کنون که صبر و دل و دین بباد رفت آسوده شو که بر ده ویران خراج نیست

6 غافل از حال من امشب مشو ای همسایه کامشبم می کشد آن شمع که مهمان من است

7 امشب از گرمی مجلس جگر شمع بسوخت وین نه از شورمی، از آتش پنهان من است

8 ابر رحمت بگنه شویی اهلی نرسد چشم امید بدین دیده گریان من است

عکس نوشته
کامنت
comment