1 بی تجربه به هر کی با یکی یار شود گر شاه بود ز بنده بیزار شود
2 هر چند که زر عزیز شد اهل نظر چون بر محکش زند خریدار شود
1 عاشقم بر آن بت و دل خون که از اندیشه است کز پس هفتاد سالم بتپرستی پیشه است
2 از دل پرخون مستان ای پری غافل مشو کاین حریفان را به جای باده خون در شیشه است
1 ای حیرت صفات تو بند زبان ما انگشت حیرت است زبان در دهان ما
2 جان میدهد نشان که تو در دل نشستهای زان دلنشین بود سخن دل نشان ما