🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 125

مثنوی معنوی 125 ام از 6329 دفتر سوم

ای دریغا که دوا در رنجتان

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31

1 ای دریغا که دوا در رنجتان گشت زهر قهر جان آهنجتان

2 ظلمت افزود این چراغ آن چشم را چون خدا بگماشت پردهٔ خشم را

3 چه رئیسی جست خواهیم از شما که ریاستمان فزونست از سما

4 چه شرف یابد ز کشتی بحر در خاصه کشتیی ز سرگین گشته پر

5 ای دریغ آن دیدهٔ کور و کبود آفتابی اندرو ذره نمود

6 ز آدمی که بود بی مثل و ندید دیده ابلیس جز طینی ندید

7 چشم دیوانه بهارش دی نمود زان طرف جنبید کو را خانه بود

8 ای بسا دولت که آید گاه گاه پیش بی‌دولت بگردد او ز راه

9 ای بسا معشوق کاید ناشناخت پیش بدبختی نداند عشق باخت

10 این غلط‌ده دیده را حرمان ماست وین مقلب قلب را سؤ القضاست

11 چون بت سنگین شما را قبله شد لعنت و کوری شما را ظله شد

12 چون بشاید سنگتان انباز حق چون نشاید عقل و جان همراز حق

13 پشهٔ مرده هما را شد شریک چون نشاید زنده همراز ملیک

14 یا مگر مرده تراشیدهٔ شماست پشهٔ زنده تراشیدهٔ خداست

15 عاشق خویشید و صنعت‌کرد خویش دم ماران را سر مارست کیش

16 نه در آن دم دولتی و نعمتی نه در آن سر راحتی و لذتی

17 گرد سر گردان بود آن دم مار لایق‌اند و درخورند آن هر دو یار

18 آنچنان گوید حکیم غزنوی در الهی‌نامه گر خوش بشنوی

19 کم فضولی کن تو در حکم قدر درخور آمد شخص خر با گوش خر

20 شد مناسب عضوها و ابدانها شد مناسب وصفها با جانها

21 وصف هر جانی تناسب باشدش بی گمان با جان که حق بتراشدش

22 چون صفت با جان قرین کردست او پس مناسب دانش همچون چشم و رو

23 شد مناسب وصفها در خوب و زشت شد مناسب حرفها که حق نبشت

24 دیده و دل هست بین اصبعین چون قلم در دست کاتب ای حسین

25 اصبع لطفست و قهر و در میان کلک دل با قبض و بسطی زین بنان

26 ای قلم بنگر گر اجلالیستی که میان اصبعین کیستی

27 جمله قصد و جنبشت زین اصبعست فرق تو بر چار راه مجمعست

28 این حروف حالهات از نسخ اوست عزم و فسخت هم ز عزم و فسخ اوست

29 جز نیاز و جز تضرع راه نیست زین تقلب هر قلم آگاه نیست

30 این قلم داند ولی بر قدر خود قدر خود پیدا کند در نیک و بد

31 آنچ در خرگوش و پیل آویختند تا ازل را با حیل آمیختند

جلال الدین محمد مولوی(مولانا) از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر ای دریغا که دوا در رنجتان مثنوی معنوی 125 ام از 6329 دفتر سوم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد
شعر قالب : مثنوی معنوی سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای دریغا که دوا در رنجتان

شاعر شعر ای دریغا که دوا در رنجتان چه کسی است ؟

شاعر شعر ای دریغا که دوا در رنجتان جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ای دریغا که دوا در رنجتان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای دریغا که دوا در رنجتان چیست ؟

قالب شعر ای دریغا که دوا در رنجتان مثنوی معنوی است

سبک شعر ای دریغا که دوا در رنجتان چیست ؟

سبک شعر ای دریغا که دوا در رنجتان سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر ای دریغا که دوا در رنجتان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 125

مثنوی معنوی 125 ام از 6329 دفتر سوم
بنر