1 بر عرض تو، گر عارضه ئی چیرشدست صحت برسد کنون، که بس دیرشدست
2 تو جان جهانی و جهان زنده بتو آخر نه جهان، ز جان خود سیر شدست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 میان در بست اقبال آگهی را قدوم موکب توران شهی را
2 جهان صدری که پیش آستانش فلک خم داد بالای سهی را
1 زهی جناب تو والا مکان نعمت والا ز روی همت عالی فلک نشیب و تو بالا
2 ملوک را همه روزه بدرگه تو تنزه فتوح را همه ساله به حضرت تو توّلا
1 همچو بالای تو سروی به چمن مینرسد در خور لعل تو دُری ز عدن مینرسد
2 چه کنم قصه هجران به که گویم که مرا یک زبان است و ز افغان به دهن مینرسد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به