در عشق تو تا در غم خویشی از اهلی شیرازی غزل 370

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

در عشق تو تا در غم خویشی ملامت است

1 در عشق تو تا در غم خویشی ملامت است از خود چه بگذری همه خیر و سلامت است

2 مست از شراب عشق بتان شو که جام می یک مستی و هزار خمار ندامت است

3 در عاشقی بلاست چه مرگ و چه زندگی مردن ملامت است و نمردن غرامت است

4 صاحبدلی که شاد کند خاطری کجاست جز پیر می فروش که محض کرامت است

5 صد کشته زنده کردی و کس را خبر نشد یک مرده زنده کرد مسیح و قیامت است

6 برما چگونه اهل سلامت گذر کنند زینسان که کرد با همه خار ملامت است

7 اهلی بیا که گوشه نشین عدم شویم کان منزل سلامت و جای اقامت است

عکس نوشته
کامنت
comment