1 در نامه ی تو، قلم چو گردن بفراشت گفتم بنویسمت، سرشکم نگذاشت
2 حال دل مشتاق نه آن صورت داشت کان را بسر قلم، توانست نگاشت
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چون بر آهیخت سرور اجرام از سر چرمه غروب لکام
2 گشت بر عرصه اقامت سست سپه روز را طناب خیام
1 زهی جناب تو والا مکان نعمت والا ز روی همت عالی فلک نشیب و تو بالا
2 ملوک را همه روزه بدرگه تو تنزه فتوح را همه ساله به حضرت تو توّلا
1 ای عشق تو داده بر جهان فرمان درد تو گوارنده تر از درمان
2 پروانه ی خرمن غمت گردون پروانه ی شمع عارضت دوران
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **