در عهد تو آسوده کس از داغ از اهلی شیرازی غزل 98

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

در عهد تو آسوده کس از داغ ستم نیست

1 در عهد تو آسوده کس از داغ ستم نیست گر سنگ سیاه است که بی آتش غم نیست

2 خاک قدمت هرکه شود بگذرد از عرش ای خاک بر آن سر که ترا خاک قدم نیست

3 آزار دل ما مکن ای گل که حرام است مرغ دل عاشق کم از صید حرم نیست

4 هر چند که جور تو ز اندیشه زیادست تا بیش بود مهر من از جور تو کم نیست

5 نشکفت دل ما زنسیم کرم کس افسوس که در باغ جهان بوی کرم نیست

6 خوشباش اگر درد و ملالی رسد از دوست در جام جهان صاف سلامت همه دم نیست

7 اهلی مزن از همدمی ماه و شان لاف کایشان نکنند این کرم و شان توهم نیست

عکس نوشته
کامنت
comment