- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در این رقص و در این های و در این هو میان ماست گردان میر مه رو
2 اگر چه روی میدزدد ز مردم کجا پنهان شود آن روی نیکو
3 چو چشمت بست آن جادوی استاد درآ در آب جو و آب میجو
4 تو گویی کو و کو او نیز سر را به هر سو میکند یعنی که کو کو
5 ز کوی عشق میآید ندایی رها کن کو و کو دررو در این کو
6 برو دامان خاقان گیر محکم چو او باشد چه اندیشی ز باجو
7 برو پهلوی قصرش خانهای گیر که تا ایمن شوی از درد پهلو
8 گریزان درد و دارو در پی تو زهی لطف و زهی احسان و دارو
9 سیه کاری و تلخی را رها کن بر ما زو بیا غلطان چو مازو
10 از او یابد طرب هم مست و هم می از او گیرد نمک هم رو و هم خو
11 از او اندیش و گفتن را رها کن لطیف اندیش باشد مرد کم گو