در جهان قصه حسن تو نشد از خواجوی کرمانی غزل 529

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

در جهان قصه حسن تو نشد فاش هنوز

1 در جهان قصه حسن تو نشد فاش هنوز تو دل خلق جهان صید کنی باش هنوز

2 هیچ دل سوخته کام دل شوریده نیافت زان عقیق لب در پوش گهر پاش هنوز

3 باش تا نقش ترا سجده کند لعبت چین زانکه فارغ نشد از نقش تو نقاش هنوز

4 تا دلم صید نگشتی بکمند غم عشق سنبلت سلسله بر گل نزدی کاش هنوز

5 گرچه فرهاد نماندست ولیکن ماندست شور لعل لب شیرین شکرخاش هنوز

6 چند گوئی که شدی فتنهٔ رویم خواجو نشدم در غمت افسانهٔ اوباش هنوز

7 عاقبت فاش شود سر من از شور غمت گر به شیدائی و رندی نشدم فاش هنوز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر