در آب فکن ساقی از جلال الدین محمد مولوی غزل 91

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

در آب فکن ساقی بط زاده آبی را

1 در آب فکن ساقی بط زاده آبی را بشتاب و شتاب اولی مستان شبابی را

2 ای جان بهار و دی وی حاتم نقل و می پر کن ز شکر چون نی بوبکر ربابی را

3 ای ساقی شور و شر هین عیش بگیر از سر پر کن ز می احمر سغراق و شرابی را

4 بنما ز می فرخ این سو اخ و آن سو اخ بربای نقاب از رخ معشوق نقابی را

5 احسنت زهی یار او شاخ گل بی‌خار او شاباش زهی دارو دل‌های کبابی را

6 صد حلقه نگر شیدا زان باده ناپیدا کاسد کند این صهبا صد خمر لعابی را

7 مستان چمن پنهان اشکوفه ز شاخ افشان صد کوه چو که غلطان سیلاب حبابی را

8 گر آن قدح روشن جانست نهان از تن پنهان نتوان کردن مستی و خرابی را

9 ماییم چو کشت ای جان سرسبز در این میدان تشنه شده و جویان باران سحابی را

10 چون رعد نه‌ای خامش چون پرده تست این هش وز صبر و فنا می‌کش طوطی خطابی را

عکس نوشته
کامنت
comment