در بهار نوجوانی باغ ما از اهلی شیرازی غزل 278

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

در بهار نوجوانی باغ ما از گل تهی است

1 در بهار نوجوانی باغ ما از گل تهی است در خزان پیری امید گل ازوی ابلهی است

2 ساقی، از جامی بگیرم دست کاین دلتنگ را صدهزاران آرزو در جان و دست او تهی است

3 باده خور با نو غزالان وز فلک یاری مجوی کاین پلنگ پیر با شیران ره در روبهی است

4 خلعت شاهی بگو در وصله خاصان نشین خرقه پشمینه بر ما خلعت شاهنشهی است

5 شب نشین خلوت معنی کجا آرد بیاد روز عیش سربلندان را که رو در کوتهی است

6 روح پرور باش و ز ضعف آسوده باش کز ریاضت تن چو لاغر گشت جان در فربهی است

7 طعنه بر روشن دلان کم زن که در بازار عشق سادگی آیینه را از غایت کار آگهی است

8 در دو عالم پیرو پیر مغان اهلی بود در ره دنیا و دین بی پیر رفتن گمرهی است

عکس نوشته
کامنت
comment