جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

در از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3156

غزل 3156 ام از 6329 غزلیات

در غم یار، یار بایستی

1 در غم یار، یار بایستی یا غمم را کنار بایستی

2 زانچ کردم کنون پشیمانم دل امسال پار بایستی

3 دل من شیر بیشه را ماند شیر در مرغزار بایستی

4 تا بدانستیی ز دشمن و دوست زندگانی دو بار بایستی

5 دشمن عیب‌جوی بسیارست دوستی غمگسار بایستی

6 ماهی جان ما که پیچانست بر لب جویبار بایستی

7 چون رضای دل تو در غم ماست یک چه باشد؟ هزار بایستی

8 یار لاحول گوی را چه کنم یار شیرین عذار بایستی

9 خوک دنیاست صید این خامان آهوی جان شکار بایستی

10 همره بی‌وفا همی‌لنگد همره راهوار بایستی

11 صد هزاران سخن نهان دارم گوش را گوشوار بایستی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در غم یار، یار بایستی

شاعر شعر در غم یار، یار بایستی چه کسی است ؟

شاعر شعر در غم یار، یار بایستی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر در غم یار، یار بایستی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر در غم یار، یار بایستی چیست ؟

قالب شعر در غم یار، یار بایستی غزل است

مضمون اصلی شعر در غم یار، یار بایستی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر