در ره عشق چو ما بی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 430

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

در ره عشق چو ما بی سر و پا باید رفت

1 در ره عشق چو ما بی سر و پا باید رفت راه را نیست نهایت ابدا باید رفت

2 ما از این خلوت میخانه به جائی نرویم که از این جنت جاوید چرا باید رفت

3 گر علاجی طلبد خسته به درگاه طبیب دردمندانه به امید دوا باید رفت

4 هر که دارد هوس دار بقا خوش باشد بی سر و پا به سر دار فنا باید رفت

5 عارف ار آنکه به میخانه رود یا مسجد هر کجا می رود از بهر خدا باید رفت

6 در پی عشق روان شو که طریقت اینست تو چه دانی که در این راه کجا باید رفت

7 نعمت الله سوی کعبه روانست دگر عاشقانه چو وی از صدق و صفا باید رفت

عکس نوشته
کامنت
comment