1 در رهگذر باد، چراغی که توراست ترسم که بمیرد، از فراغی که توراست
2 بوی جگر سوخته عالم بگرفت گر نشنیدی زهی، دماغی که توراست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 کوی ظفر اقبال تو بر بود ز هرکس المنته لله تعالی و تقدس
2 اثبات کرامات تو را حجت ظاهر آنرا که دل و دیده بیناست همین بس
1 در تتق ابر شد، باز رخ آفتاب همچو بناگوش یار در خم زلف بتاب
2 مهر سیه پیرهن ابر سپید پریش هندوی کافور موی ترک معنبر نقاب
1 چون شب بآفتاب رخ شاه داد جان یک رنگ شد قبای گهر بفت آسمان
2 آئینه دار صبح برآمد به صیقلی تا رنگ شام، پنبه گرفت از دل جهان
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **