1 صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت
2 گل بخندید که از راست نرنجیم ولی هیچ عاشق سخنِ سخت به معشوق نگفت
3 گر طمع داری از آن جامِ مُرَصَّع می لعل ای بسا دُر که به نوکِ مژهات باید سُفت
4 تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد هر که خاکِ درِ میخانه به رخساره نَرُفت
5 در گلستانِ ارم دوش چو از لطف هوا زلفِ سنبل به نسیمِ سحری میآشفت
6 گفتم ای مَسنَدِ جم، جامِ جهان بینت کو گفت افسوس که آن دولتِ بیدار بِخُفت
7 سخنِ عشق نه آن است که آید به زبان ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شِنُفت
8 اشکِ حافظ خرد و صبر به دریا انداخت چه کند سوزِ غمِ عشق نیارَست نهفت
معنی شعر:
حرف های نیش دار و تند، تلخی زبان و غرور بی جای تو موجب آرزدگی اطرافیانت شده است. سعی کن با رفتار و گفتار مناسب و زبان خوش آن ها را به خود جذب کنی.