-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبحست ساقیا می چون آفتاب کو خاتون آب جامهٔ آتش نقاب کو
2 چون لعل آبدار ز چشمم نمیرود از جام لعل فام عقیق مذاب کو
3 در ماندهایم با دل غمخواره می کجاست در آتشیم با جگر تشنه آب کو
4 اکنون که مرغ پردهٔ نوروز میزند ای ماه پرده ساز خروش رباب کو
5 دردیکشان کوی خرابات عشق را بیرون ز گوشهٔ جگر آخر کباب کو
6 گفتم چو بخت خویش مگر بینمت بخواب لیکن ز چشم مست تو پروای خواب کو
7 خواجوکه یک نفس نشدی خالی از قدح مخمور تا بچند نشیند شراب کو