از زبان کلک نقاشان، شنیدم از واعظ قزوینی غزل 89

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

از زبان کلک نقاشان، شنیدم بارها

1 از زبان کلک نقاشان، شنیدم بارها بی زبان نرم، کی صورت پذیرد کارها؟

2 سفله عالیشان، ز منصبهای عالی کی شود؟ کی فزاید قدر خار از رفعت دیوارها

3 نیک خواهان در جهان مکروه طبع مردمند جز ترش رویی نبیند شربت از بیمارها

4 شیوه احسان مجو از سفلگان روزگار نیست جای چشمه غیر از دامن کهسارها

5 مطلب این گوشه گیران،نیست جز شهرت که،گل جلوه یی دیگر کند در گوشه دستارها

6 نیست غیر از بار خاطر، راست گویان را به کف از زبان راست میزان میکشد آزارها

7 بی خریداران سخن کی پخته گردد؟ز آنکه هست دیگ جوش کاسبان از گرمی بازارها؟

8 سرفرازی در جهان خواهی؟ بخود چندین مبند راست نتواند شدن حمال زیر بارها

9 نقطه سان هرکس چو واعظ فرد گردد از همه عالمی گرد سرش گردند چون پرگارها

عکس نوشته
کامنت
comment