در دلها برویت میگشاید از واعظ قزوینی غزل 571

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

در دلها برویت میگشاید نرم گفتاری

1 در دلها برویت میگشاید نرم گفتاری کلید خانه آیینه شد صیقل ز همواری

2 نهادت ذوق راحت بالش نرمی بزیر سر ازین غفلت مگر در خواب بینی روی بیداری

3 چو زاهد در کمند وحدت خود غنچه میگردد برای صید دلها دانه و دامیست پنداری

4 دلی کز درد عشق آگاه شد، راحت چه میداند؟ نمیگنجد در یک چشم باهم، خواب و بیداری

5 چنان بر خویشتن واعظ بسان غنچه پیچیدم که برگ گل تواند خانه ام را کرد دیواری

عکس نوشته
کامنت
comment