در سراپردهٔ دل از شاه نعمت‌الله ولی غزل 723

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

در سراپردهٔ دل خانه خدا را طلبید

1 در سراپردهٔ دل خانه خدا را طلبید این چنین خانه خدا بهر خدا را طلبید

2 در خرابات فنا ساغر می نوش کنید آنگه از ساقی ما جام بنا را طلبید

3 گر بیابید عطایی همه آن را جویند ور بلائی برسد جمله بلا را طلبید

4 می ببخشید به رندان و مجوئید بها کار خیر است درین کار دعا را طلبید

5 درد دل را به حکایت نتوان یافت دوا دُرد دردش به کف آرید و دوا را طلبید

6 در نظر دیدهٔ ما بحر محیطی دارد هر چه خواهید بیابید چو ما را طلبید

7 نعمت الله اگر می طلبید ای یاران در خرابات در آئید و خدا را طلبید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر