- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در گریبان ریز ساغر زاهد سالوس را تا بسوزد ز آتش می خرقه ناموس را
2 خسته دل را دمی جانبخش می باید طبیب عیسیی جو کین کرامت نیست جالینوس را
3 چون گدایانم بهل کز دور می بوسم زمین زانکه من لایق نبودم دولت پابوس را
4 گرنه در دل آتشین رویی بود از دل چه سود شمع اگر نبود چه خاصیت بود فانوس را
5 کاسه می گیر چون نرگس که دوران فلک کاسه سر خاک ره کردست کیکاوس را
6 زیور حسن تو از فر سعادت چون هماست حاجت زیور نباشد جلوه طاوس را
7 بیش ازین اهلی، نشاید بت پرستی را نهفت طبل پنهان چون توان زد فاش کن ناقوس را