در چنگ خصم پاک گهر ایمن از واعظ قزوینی غزل 111

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

در چنگ خصم پاک گهر ایمن از بلاست

1 در چنگ خصم پاک گهر ایمن از بلاست چون دانه شرار که در سنگ آسیاست

2 آن را که پادشاهی درویشی آرزوست بر فرق او کلاه نمد سایه هماست

3 جز خویش را کسی بنظر در نیاورد خود بین کسی که نیست درین عهد، چشم ماست

4 راز نهان ما چه عجب گر شود بلند؟ در کوهسار درد نفس می کشی، صداست

5 تا در دل آن نگار بتمکین نشسته است عالم اگر زجای بجنبد، دلم بجاست

6 در خانه دل، ای غم جانان خوش آمدی در دیده ای غبار رهش، از تو صد صفاست

7 بیگانگان زدرد تو همراز هم شدند هرکس که دیده است ترا با من آشناست

8 بالد بخویش روز بروزم گداز تن واعظ ببین دیار محبت خوش هواست!

عکس نوشته
کامنت
comment