1 در آتش پدر نگاه لیلی چون کرد مجنون زرهی دید که سر بیرون کرد
2 سنگی زد و کاسه سرش پر خون کرد آش عجبی به کاسه مجنون کرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری بس دیده خاک ره شد کوچشم اعتباری
2 از جلوه های امکان چندانکه نقش بستم صورت نبست در دل شکل توگلعذاری
1 فراخ دستی گل داد عیش و مستی داد شکست کار دل غنچه تنگدستی داد
2 بهم عنانی عقل از غم جهان که رهد؟ خوش آنکه در غم عالم عنان بمستی داد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **