- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در چشم شناسای ره و رسم امانت دزدیدن گردن بود از تیغ خیانت
2 پوشیده نظر، دیده ور از یاری مردم کور است که دارد ز عصا چشم اعانت
3 یک فایده خواری ما اینکه عزیزان دیگر نتوانند بما داد اهانت
4 چیزی به بها کس ندهد جنس گران را ای خصم به ما این همه مفروش متانت
5 مالت بود از وارث، از آن رو نکنی صرف ای خواجه ممسک، به تو ختم است دیانت
6 واعظ به نفهمیدگی خویش کن اقرار با لاف فطانت نشود جمع فطانت